نام من عشق است مي شناسيدم؟زخمي ام زخمي سراپا.باشما طي كرده ام راه را،درازي را ،خسته ام خسته
اين زمان گرچه ابري پوشانيده است.رويم .من همان خورشيد تابانم مي شناسيدم؟اين چنين بيگانه از من رو مگردانيد.
در كف فرهاد تيشه من نهاد.من شكستم بيستون را من!من همان مهربان سالهاي دورم.رفته ام از يادتان يا؟؟مي شناسيدم؟نام من:عشق است.مي شناسيدم؟